با ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.
تکواژ چیست؟
بهعلت ناکامی در ارائۀ تعریفی جامع و فراگیر از واژه، از ابتدای قرن بیستم زبانشناسان اروپایی و آمریکایی به مطالعۀ واحد ساختاری زبانی کوچکتری به نام تکواژ پرداختند. این واحد بهصورتهای مختلف تعریف شده است. برمبنای کلیۀ تعاریف دادهشده، میتوان آن را به این صورت تعریف کرد:
تعریف تکواژ:
«تکواژ کوچکترین واحد ساختاری زبان است که یا دارای معنی است و یا نقشی دستوری دارد.»
همچنین تکواژ را «کوچکترین واحد انتزاعی زبان نامیدهاند که معنا یا نقش دستوری یا هر دو را دارد.» تکواژ پس از تجزیه به عناصر کوچکتر، معنا یا نقشش را از دست میدهد.
«خانه» ← تکواژ واژگانی
«که» ← تکواژ دستوری
واژ چیست؟
تجلی صوری و عینی تکواژ را واژ مینامند.
یعنی هرگاه تکواژ را به زبان آوریم و آن را ادا کنیم یا بنویسیم با واژ سروکار داریم.
تفاوت تکواژ و هجا چیست؟
ساختمان تکواژ متفاوت از ساختمان هجاست. درواقع تکواژ با هجا تفاوت دارد.
هجا: ساختاری آوایی و متشکل از واجهاست. توالی آوایی همخوان و واکه (cv) و همخوان، واکه و همخوان (cvc) را هجا مینامند.
تکواژ: واحدی دارای معنا یا نقش دستوری است.
تکواژ ممکن است فقط از یک واکه تشکیل شود. مانند «=یی» صفتساز (یای نسبت، یای لیاقت و ...) یا «=یی» اسمساز (یای حاصل مصدر).
بعضی تکواژها از یک هجا تشکیل میشوند.
تکواژهای واژگانی و دستوری زیر فقط از یک هجا تشکیل شدهاند.
تکواژهای واژگانی: جا «cv»، راه «cvc»، پند «cvcc»، دست «cvcc».
تکواژهای دستوری: تا «cv»، من «cvc»، چند «cvcc».
گاه نیز تکواژی متشکل از دو یا چند هجاست.
مانند: کتاب، دانشگاه، خردورزی.
برای تشخیص تکواژ به املای کلمات یا تلفظ آنها تکیه نمیشود؛ بلکه به نقش معنایی یا دستوری توجه میشود. پیشنهاد میشود مقالۀ ساختمان واژه را مطالعه کنید.
تکواژگونه:
گونههایی از یک تکواژ که بنابر شرایط واجی، واژگانی، دستوری و صرفی در ساخت زبان به کار میروند، تکواژگونه نامیده میشوند. هر تکواژ نمایندۀ طبقهای از تکواژگونههاست که با آن شباهت آوایی دارند و به معنا یا نقش واحدی دلالت میکنند. تکواژگونهها در توزیع تکمیلی باهم هستند و قابل پیشبینیاند. ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.
هریک از تکواژگونهها در جایگاههای خاصی به کار میروند که ویژگیهای آوایی یا واجی، واژگانی، دستوری و صرفی ایجاب میکند.
برای نمونه: در زبان فارسی برای تکواژ انتزاعی جمع میتوان به تکواژگونههای «ها، ان، ات، ین، ون» اشاره کرد که مفهوم جمع را به پایه میافزایند.
از میان تکواژگونهها کدام را باید صورت اصلی و مبنا برای ساخت دیگر صورتها به شمار آورد؟ زبانشناسان با تکیه بر وجوه اشتراک و افتراق تکواژگونهها یکی را بهعنوان صورت اصلی یا مبنا فرض میکنند. صورت انتزاعی یا اصلی، نمایندۀ طبقۀ تکواژگونههاست. صورت انتزاعی از بسامد بالایی برخوردار بوده، بینشانتر از بقیه صورتهاست و برای تبدیل آن به دیگر انواع تکواژگونه تعداد کمتری قاعده موردنیاز است.
تکواژها بر دو اساس تقسیمبندی میشوند:
آزاد و وابسته: بر اساس نحوۀ حضور آنها در ساختهای زبانی.
واژگانی و دستوری: بر مبنای نقشی که در این ساختها برعهده دارند.
تکواژ آزاد:
در صورتی که بتوان از تکواژی بهتنهایی (یعنی بدون اتصال به تکواژ دیگری) در ساخت استفاده کرد، آن را تکواژ آزاد مینامند. مانند جوان، زود، درخت. تکواژ آزاد بهتنهایی و بهمنزلۀ واژه در زبان کاربرد دارد.
تکواژهای آزاد ازنظر محتوای معنایی به انواع واژگانی و دستوری تقسیم میشود.
تکواژ آزاد واژگانی:
تکواژ واژگانی همانطور که پیشتر اشاره شد معنا دارد و به مفهوم یا پدیدهای خیالی، واقعی، مادی یا انتزاعی دلالت میکند. تمام اسمها، صفتها و قیدها، تکواژهای آزاد واژگانی هستند.
تکواژ آزاد دستوری:
تکواژ دستوری بهخودیخود معنا ندارد؛ یعنی به مصداقی در جهان خارج دلالت نمیکند و نقش ارجاعی ندارد؛ بلکه بهمنزلۀ ابزاری برای ساخت سازههای بزرگتر از قبیل واژه، صورت کلمه، گروه یا جمله، نقشی دستوری را در زبان ایفا میکند.
تکواژ وابسته:
بعضی تکواژها را هیچگاه نمیتوان بهتنهایی به کار برد و همیشه نیاز بههمراه یا تکیهگاهی دارند؛ یعنی باید به تکواژ دیگری متصل شوند. مانند =خند= در «میخندم»، =بی= در «بیحال»، «نا=» در «نادان»، =َت در «کتابت»، =ار در «گفتار»، =ا در «دانا»، =َد در «میرود».
تکواژ یا معنا دارد یا نقش دستوری و بدون ازدستدادن این معنا یا نقش دستوری قابلِتجزیه به عناصر کوچکتر نیست.
تکواژ ممکن است خود بهتنهایی در ساخت به کار رود که در این صورت میتوان آن را واژه نیز نامید. چنانچه تکواژی بهتنهایی در ساخت به کار نرود و همیشه به وجود سازۀ دیگر متکی باشد (یعنی به پایهای متصل شود) آن را تکواژ وابسته مینامند.
تکواژ وابسته همیشه، متصل به تکواژ دیگری در ساخت ظاهر میشود و بهخودیخود بهمنزلۀ یک واژه کاربرد ندارد و نمیتواند هستۀ گروه در ساخت جمله باشد.
تکواژ وابسته واژگانی:
ریشۀ افعال در زبان فارسی بهتنهایی در ساخت زبان به کار نمیروند و همواره باید متصل به تکواژهای دیگر ظاهر شود. ریشۀ کلیه فعلهای زبان فارسی، تکواژ واژگانی وابسته، محسوب میشوند؛ زیرا باآنکه معنا دارند و به مفهومِ عمل یا وضعیتی دلالت میکنند، هیچگاه بهتنهایی در ساخت بهعنوان فعل به کار نمیروند. چنانچه ریشۀ فعلی بهتنهایی در ساخت ظاهر شود دیگر معنای فعلی از آن استنباط نمیشود. اگر در جستجوی نرمافزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
تکواژ وابستۀ دستوری:
در ساختن واژه، صورت کلمه و همچنین در ساختهای نحوی، تکواژ وابستۀ دستوری نقش دارد. تکواژ وابستۀ دستوری انواعی دارد که در ادامه، آنها را بررسی میکنیم.
انواع تکواژ وابستۀ دستوری:
وند، واژهبست، تکواژ میانجی و تکواژ صفر.
وند: وند تکواژ وابستهای است که بهاجبار به پایهای متصل میشود تا واژه بسازد. وندها، با توجه به جایگاه و نحوه اتصالشان به پایه به انواعی تقسیم میشوند.
انواع وند:
پیشوند، پسوند، میانوند و بیناوند.
پیشوند: همانطور که از اسمش برمیآید به قسمت آغازی کلمه و در نوشتار بهسمت راست آن متصل میشود.
پسوند: به قسمت پایانی کلمه و در نوشتار بهسمت چپ آن میچسبد.
میانوند: به درون ساختمان ریشه رسوخ میکند؛ یعنی ساختمان ریشهای را که از قبل در زبان وجود داشته است میشکند و درون آن وارد میشود. در زبان فارسی میانوند یافت نمیشود. کلمههایی، چون «دمدم»، «سرسر» یا «بربر» در فارسی وجود نداشتند تا در میان آنها میانوندی موسوم به «ا» وارد شود و واژۀ جدید بسازد. این قبیل وندها که همیشه میان دو کلمه ظاهر میشوند بیناوند نام دارد. این وند هیچگاه به آغاز کلمه یا پایان آن متصل نمیشود؛ بلکه در میان دو کلمه به کار میرود و ازنظر آوایی به کلمۀ اول متصل میشود.
وندها به دو نوع اشتقاقی و تصریفی تقسیم میشوند:
وندهای اشتقاقی:
وند اشتقاقی واژۀ جدیدی میسازد که مدخل واژگانی فرهنگهای لغت را تشکیل میدهد. این وند بیشتر مقوله و معنای واژۀ پایه را تغییر میدهد؛ اما تمام وندهای اشتقاقی، پس از اتصال به پایه، مقولۀ آن را تغییر نمیدهند؛ برای نمونه پسوند «=ه» به اسم متصل میشود و اسم دیگری میسازد. مانند «پای، لب، دست» «پایه، لبه، دسته».
وندهای اشتقاقی بسیاری در هر زبان یافت میشوند و میتوان گفت که وندهای اشتقاقی یک فهرست باز را تشکیل میدهند؛ یعنی امکان افزایش یا کاهش تعداد وندهای اشتقاقی وجود دارد؛ برای مثال بعضی وندهای اشتقاقی مانند «اک» یا «زار» زایایی خود را از دست دادهاند و دیگر واژۀ جدیدی نمیسازند و در گذر زمان ممکن است گویشوران زبان فارسی قادر به تشخیص یا شناسایی آنها نباشند و بهاینترتیب در زمرۀ وندهای مردۀ زبان فارسی در آیند. از طرف دیگر وند «انه» از ادغام وند «ان» و «ه» ساختهشده و به فهرست وندهای اشتقاقی اضافه شده است.
وندهای تصریفی:
وند تصریفی با مفاهیم دستوری سروکار دارد. مفاهیمی، چون جمع (در اسمها)، زمان، وجه، نمود، جهت، شخص و شمار (در فعلها) و مقایسه (در صفتها)، به کمک وند تصریفی (یا واژهای مستقل) به پایه افزوده میشوند.
وند تصریفی فقط نقش دستوری دارد و هیچگاه واژۀ جدید نمیسازد؛ بلکه فقط صورت متفاوتی از همان واژۀ پایه را تولید میکند. تعداد واحدهای تصریفی در مقایسه با وندهای اشتقاقی کمتر است و یک مجموعۀ بسته را تشکیل میدهد. بهندرت و پس از گذشت زمان نسبتاً طولانی، ممکن است در تعداد آنها تغییری به وجود آید. وندهای تصریفی معنا یا مقولۀ دستوری واژۀ پایه را تغییر نمیدهند؛ بلکه فقط مفهوم نقش دستوری موردنیاز نحو را به پایه میافزایند. وندهای تصریفی بسیار زایا هستند؛ یعنی به اغلب پایههای ممکن متصل میشوند.
واژهبست:
دستوریان در مطالعات نیمۀ دوم قرن بیستم با تکواژهای وابستهای مواجه شدند که ضمن ایفای نقش دستوری در طبقۀ وندها قرار نمیگیرند. این تکواژهای وابستۀ دستوری در ساختن واژه یا صورت کلمه دخالتی نداشتند؛ بلکه در حوزۀ نحو (یعنی ساختمان گروههای نحوی و جمله) شرکت میکردند. از طرفی، همچون تکواژهای آزاد واژگانی و دستوری (یا واژهها) تابع قواعد نحوی بودند و از طرفی بهسبب وابستهبودنشان شبیه وندها عمل میکردند؛ یعنی بهخودیخود در ساخت جملات به کار نمیرفتند و بهاجبار به پایهای متصل میشدند و از این نظر مانند وندها عمل میکردند؛ برای نمونه «ی» نکره و ضمایر پیوسته (متصل)، در ساختمان گروه اسمی شرکت میکنند و نقشی دستوری را برعهده دارند. این عناصر را نمیتوان وند تلقی کرد؛ زیرا وندها جزئی از ساختمان واژه، محسوب میشود و نمیتوان به قرینه، آنها را حذف کرد.
تکواژ صفر:
تکواژی که هیچگونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نوشتاری، تکواژ صفر نامیده میشود. در کلمههای «رفتم و رفتی» بهترتیب دو پسوند «=م و =ی» شناسههای اولشخص و دومشخص مفردند. در کلمه «رفت» هیچ نشانۀ صوری یا شناسهای برای نشاندادن شخص و شمار به کار نرفته است. دستوریان همین نبودن نشانه را نشانهای معنادار تلقی میکنند. این نشانه را تکواژ صفر مینامند. هرگاه، پس از ستاک گذشتۀ فعل در جملهای هیچیک از پنج شناسه، حضور نداشته باشد به این مفهوم است که تکواژ صفر در ساخت حضور دارد. این عدم حضور شناسه را تکواژ صفر (یعنی صورتی فاقد هرگونه هویت آوایی و نوشتاری و به مفهوم شناسۀ سوم شخص مفرد) قلمداد میکنند.
تکواژ میانجی:
بعضی تکواژها صورت آوایی دارند؛ اما معنا ندارد. چنین تکواژهایی بیشتر پیشینۀ تاریخی خاص خود را دارا هستند که علت حضور آنها را در بافت توجیه میکند. چنانچه بدون اشاره به پیشینۀ تاریخی آنها به توصیف همزمانی بپردازیم ناچار خواهیم بود تا حضور این صورتهای فاقد معنا را به شکلی توصیف و صورتبندی کنیم تا بتوانیم در تحلیلهای همزمانی و آموزش زبان از آنها استفاده کنیم. در زبان فارسی بهسبب حذف همخوان پایانی «ک /k/ و گ /g/» و تبدیل «و/w/» به «و/v/» به کلماتی برمیخوریم که در صورت بسیط خود فاقد چنین همخوانهایی هستند؛ اما در صورت غیربسیط خود هنوز این همخوانها را حفظ کردهاند.
مانند:
آهو، آهوان، آهوانه.
نیا، نیاکان.
زنده، زندگی، زندگان.
تشنه، تشنگی، تشنگان.
بررسی این قبیل واژهها در زبان فارسی معاصر نشان میدهد که این همخوانها همیشه در میان دو واکه، حضور دارند و از آنجا که طبق قواعد واجآرایی زبان فارسی تلاقی دو واکه، مجاز نیست، میتوان ادعا کرد که این همخوانها درواقع تکواژ میانجی هستند و مانع از تلاقی دو واکه یا التقای مصوتها و تولید صورتهای بدساخت میشوند.
ستاک، ریشه، پایه:
ستاک: هرگاه تکواژی آزاد، مثل «گرم» و وابسته، مثل «=خوان=» به وند تصریفی متصل شوند ستاک نام میگیرند؛ پس در کلمات «گرمتر و بخوان» دو ستاک «گرم و =خان=»، وجود دارد. ستاک ممکن است واژهای بسیط مانند «کتاب» و غیربسیط مانند «کتابخانه» و «دانشگاه» باشد. همچنین ممکن است صورتهای جمع «کتابها، کتابخانهها، دانشگاهها» باشد.
ریشه: چنانچه تکواژ یا واژۀ بسیط، غیر قابلِتجزیه باشد آن را ریشه مینامند. ریشه، ممکن است آزاد یا وابسته باشد.
پایه: هرگاه بسیط بودن یا نبودن، آزاد یا وابستهبودن تکواژ (یا واژه)، نوع واژه یا وندی که با آن همراه میشود، اهمیتی نداشته باشد آن را پایه نام مینهند.
تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.
برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.
✍️ به کوششِ فاطمه لکزاده.
📚 کتابنامه:
📖 شقاقی، ویدا، 1387، مبانی صرف، تهران: سمت.
نظر خود را دربارۀ این مقاله بنویسید.